Bristle

ˈbrɪsl ˈbrɪsl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bristled
  • شکل سوم:

    bristled
  • سوم‌شخص مفرد:

    bristles
  • وجه وصفی حال:

    bristling
  • شکل جمع:

    bristles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موی زبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- That creature has a short tail covered with bristles.
- آن جاندار دمی کوتاه و پوشیده از موی زبر دارد.
- In the past, they used to make toothbrushes out of animal bristle.
- در گذشته مسواک را از موی زبر حیوان درست می‌کردند.
noun countable uncountable
مو (برس و غیره)
- She ran her fingers through the bristles of the paintbrush.
- انگشتانش را از میان موهای قلم‌مو عبور داد.
- He cleaned the bristles of the hairbrush.
- موهای برس مو را تمیز کرد.
verb - intransitive
سیخ شدن، راست شدن (مو)
- The dog's fur began to bristle when it saw the stranger approaching.
- سگ وقتی دید غریبه نزدیک می‌شود، موی سگ شروع به سیخ شدن کرد.
- Her hair began to bristle in the dry winter air.
- موهایش در هوای خشک زمستان شروع به راست شدن کردند.
verb - intransitive
خشمگین شدن، به خشم آمدن، خشم خود را بروز دادن
- Akbar bristled, saying ...
- اکبر به خشم آمد و گفت ...
- She bristled at his remark.
- از حرف او خشمگین شد.
verb - intransitive
پر بودن (از چیزی)
- That desert now bristles with factories.
- آن صحرا اکنون پر از کارخانه است.
- The battlefield bristled with bayonets.
- میدان جنگ پر از سرنیزه بود.
- The school was bristling with students.
- مدرسه پر از دانش‌آموز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bristle

  1. noun short, prickly hair
    Synonyms: barb, feeler, fiber, point, prickle, quill, spine, stubble, thorn, vibrissa, whisker
  2. verb become upset, excited
    Synonyms: be angry, be infuriated, be maddened, blow up, boil, boil over, bridle, flare, flare up, fume, get one’s dander up, rage, rise, ruffle, see red, seethe, spit, stand on end, swell

Phrasal verbs

  • bristle with

    1- از چیزهای تیز و شق (مثل مو یا نیزه و غیره) پوشیده بودن

    2- (انگلیس - عامیانه) مملو بودن از، پر بودن از

ارجاع به لغت bristle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bristle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bristle

لغات نزدیک bristle

پیشنهاد بهبود معانی