۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Seethe

siːð siːð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
غلیان، جوش‌وخروش، تلاطم، جوشیدن، جوشاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the seething of water
- قل زدن آب
- the seething waters of Niagara Falls
- آب‌های پرغلیان آبشار نیاگارا
- Stores were seething with Nowruz shoppers.
- خریداران نوروزی در مغازه‌ها غلغله به‌پا کرده بودند.
- She was seething at Mina's remarks.
- گفته‌های مینا او را برآشفته کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seethe

  1. verb be very angry
    Synonyms:
    be mad be angry blow up rage boil burn storm fume simmer be furious be incensed see red bristle flare hit the ceiling be on the warpath blow one’s stack smolder flip breathe fire foam stew foam at mouth froth be livid spark ferment
    Antonyms:
    be happy

ارجاع به لغت seethe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seethe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seethe

لغات نزدیک seethe

پیشنهاد بهبود معانی