با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Seethe

siːð siːð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
غلیان، جوش‌وخروش، تلاطم، جوشیدن، جوشاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the seething of water
- قل زدن آب
- the seething waters of Niagara Falls
- آب‌های پرغلیان آبشار نیاگارا
- Stores were seething with Nowruz shoppers.
- خریداران نوروزی در مغازه‌ها غلغله به‌پا کرده بودند.
- She was seething at Mina's remarks.
- گفته‌های مینا او را برآشفته کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seethe

  1. verb be very angry
    Synonyms: be furious, be incensed, be livid, be mad, be on the warpath, blow one’s stack, blow up, boil, breathe fire, bristle, burn, ferment, flare, flip, foam, foam at mouth, froth, fume, hit the ceiling, rage, see red, simmer, smolder, spark, stew, storm
    Antonyms: be happy

ارجاع به لغت seethe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seethe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seethe

لغات نزدیک seethe

پیشنهاد بهبود معانی