غلیان، جوشوخروش، تلاطم، جوشیدن، جوشاندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the seething of water
قل زدن آب
the seething waters of Niagara Falls
آبهای پرغلیان آبشار نیاگارا
Stores were seething with Nowruz shoppers.
خریداران نوروزی در مغازهها غلغله بهپا کرده بودند.
She was seething at Mina's remarks.
گفتههای مینا او را برآشفته کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seethe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seethe