بهسرعت، به تندی، با جدیت، مشتاقانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Diet books have been selling briskly for decades.
چندین دهه است که کتابهای مربوط به رژیم غذایی بهسرعت به فروش رسیدهاند.
She walked briskly.
او بهتندی گام برداشت.
کلمهی “briskly” در زبان فارسی به «با شتاب، بهسرعت و بهتندی» ترجمه میشود.
این واژه برای توصیف انجام کاری با سرعت، انرژی و کارآمدی به کار میرود و نشاندهنده حرکت یا رفتار پرانرژی و پویا است.
Briskly معمولاً در متون ادبی، توصیفی و حتی گفتار روزمره برای ایجاد حس حرکت سریع و مؤثر استفاده میشود. وقتی گفته میشود «او بهطور briskly حرکت کرد»، منظور این است که فرد با سرعت و انگیزه بالا عمل کرده و وقفه یا کندی در عملکردش وجود نداشته است. این واژه به شکلگیری تصویری زنده و پویا در ذهن مخاطب کمک میکند.
در محیطهای کاری و حرفهای، رفتار یا انجام وظایف به صورت briskly نشاندهنده کارآمدی و بهرهوری بالاست. انجام سریع و مؤثر فعالیتها بدون از دست دادن کیفیت، مزیت رقابتی ایجاد میکند و به افراد و سازمانها امکان میدهد به اهداف خود در زمان کوتاهتری دست یابند.
از نظر رفتاری، کسی که کارها را briskly انجام میدهد معمولاً مصمم، پرانرژی و با انگیزه به نظر میرسد. این ویژگی نه تنها در انجام وظایف عملی بلکه در تعاملات اجتماعی نیز میتواند موثر باشد، زیرا نشاندهنده قدرت تصمیمگیری و فعالیت فعال فرد است.
در ادبیات و نوشتار توصیفی، استفاده از briskly کمک میکند تا حرکت شخصیتها یا رخدادها به شکل واضح و سریع تصویر شود. نویسنده با به کار بردن این واژه میتواند حس سرعت، انرژی و شتاب را در متن منتقل کند، که به جذابیت و پویایی روایت میافزاید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «briskly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/briskly