صفت تفضیلی:
more slowlyصفت عالی:
most slowlyبهآرامی، بهآهستگی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He walked slowly towards the door.
بهآرامی به سمت در رفت.
The old man spoke slowly.
پیرمرد بهآهستگی صحبت میکرد.
The car moved slowly through heavy traffic.
ماشین در ترافیک سنگین بهآرامی حرکت میکرد.
Time seems to pass slowly when you're waiting for something exciting to happen.
به نظر میرسد وقتی منتظر یک اتفاق هیجانانگیز هستید، زمان بهآهستگی سپری میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slowly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slowly