فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Feeler

ˈfiːlər ˈfiːlə

معنی

noun

احساس‌کننده، دیده‌بان، (مجازاً) سخن مزاج‌دانی ( سخن گفتن با کسی برای شناخت میل و خواهش او)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد feeler

  1. noun anything that investigates by touch
    Synonyms:
    hand finger tentacle antenna claw whisker vibrissa palp palpus barbel
  1. noun an effort to discover opinion
    Synonyms:
    test sample approach overture advance probe hint intimation essay proposal straw vote trial balloon prospectus

Idioms

put out feelers

برای فهمیدن نظر یا گرایش دیگران اقدام به عمل آوردن

ارجاع به لغت feeler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feeler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feeler

لغات نزدیک feeler

پیشنهاد بهبود معانی