آخرین به‌روزرسانی:

Tentacle

ˈtentɪkl ˈtentɪkl

شکل جمع:

tentacles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی شاخک، بازو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Tentacles help many animals both in movement and in catching prey.

شاخک‌ها به بسیاری از حیوانات هم در حرکت و هم در شکار کمک می‌کنند.

The squid grabbed the fish tightly with its tentacles.

ماهی مرکب با بازوهایش ماهی را محکم گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tentacle

  1. noun a bodily extension
    Synonyms:
    limb leg arm appendage feeler tentaculum

ارجاع به لغت tentacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tentacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tentacle

لغات نزدیک tentacle

پیشنهاد بهبود معانی