گذشتهی ساده:
armedشکل سوم:
armedسومشخص مفرد:
armsوجه وصفی حال:
armingشکل جمع:
armsدست (از شانه تا آرنج و در نظر عوام از شانه تا نوک انگشت)، ید، بازو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
The two friends strolled arm in arm.
دو دوست بازو در بازو قدم میزدند.
arm bud
جوانهی بازویی
جنگافزار، سلاح، اسلحه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They spend most of their budget on arms.
بیشتر بودجهی خود را خرج جنگافزار میکنند.
They are armed only with their faith.
یگانه سلاح آنها ایمانشان است.
an arms manufacturer
سازندهی اسلحه
(هرچیزی که برای دست و بازو ساخته شده) آستین، اهرم، بازوچه، دستک، دسته، (هر چیزی که مثل دست به بدنه یا چیز بزرگتری وصل باشد)، دسته صندلی یا مبل
the arm of a chair
دستهی صندلی
the arm of a balance
بازوی ترازو
the arm of a phonograph
بازوی گرامافون
بغل، آغوش، بازویی، هرچیز دست مانند (یا بازو مانند) مثلاً پای جلوی مهرهداران و زایدههای دست مانند سایر جانوران
I held the baby in my arms.
بچه را بغل گرفتم.
armband
بازوبند
arm of a garment
آستین لباس
شاخه، قسمت، شعبه، بخش
an arm of the government
بخشی از دولت
کارزار، رزم آرایی، جنگیدن
نشان های اشرافی (coat of arms)، علامت تجارتی، نشان رسمی شهر یا کشور، آرم، نشانه
(فوتبال امریکایی و بیس بال) قدرت پرتاب توپ
مسلح کردن، مجهز کردن
arming the soldiers for battle
سربازان را برای جنگ مسلح کردن
to arm a missile with a warhead
موشک را مجهز به کلاهک کردن
reporters armed with several questions
خبرنگاران مجهز به پرسشهای متعدد
They were armed to the teeth.
آنها کاملاً مسلح بودند.
to take up arms against a sea of troubles
(شکسپیر) در مقابله با دریایی از مشکلات سلاح برگرفتن
Keep Ali at arm's length.
زیاد با علی خودمانی نشو.
This overcoat costs an arm and a leg.
قیمت این پالتو سر به آسمان میزند.
The citizens were up in arms against heavy taxes.
شهروندان از مالیاتهای سنگین سخت ناراضی بودند.
an arm of the sea
شاخهای از دریا
آمادهی جنگ شدن، آمادهی کارزار کردن، آمادهی کارزار شدن، آمادهی رزم کردن
(Arm) Armenian
دست در دست، بازو در بازو
دور از
خیلی دراز
give your right arm for something
خیلی مشتاق چیزی بودن
تحت نفوذ یا اختیار کسی درآمدن
قدرت همهجا گستردهی قانون
به قیمت خون، بسیار گران، مبلغ گزاف
(امریکا - عامیانه) 1- بازداشت کردن 2- برای گرفتن اعانه یا وام مراجعه کردن به
1- سلاح حمل کردن 2- در نیروهای مسلح خدمت کردن
تسلیم شدن، سلاح بر زمین انداختن
1- طغیان کردن، به جنگ متوسل شدن 2- در مشاجره یا مرافعهای شرکت کردن
آمادهی کارزار باش !، سلاح برگیر !
مسلح، جنگ آماده، آمادهی کارزار، سلاح برگرفته
1- آمادهی کارزار، جنگ آماده، به حالت آماده باش 2- برآشفته، خشمگین
(کسی را) وادار به انجام کاری کردن، تحت فشار قرار دادن، بهزور قبولاندن، مجبور کردن، متقاعد کردن
واژه "arm" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد که به طور کلی میتوان آن را به دو دسته اصلی تقسیم کرد: معنای فیزیکی و معنای غیرفیزیکی.
معنای فیزیکی:
در معنای فیزیکی، "arm" به معنی "بازو" است. بازو قسمت بالایی دست است که از شانه تا آرنج extends میشود. این بخش از بدن انسان و بسیاری از حیوانات، نقش مهمی در حرکات و فعالیتهای روزمره دارد. بازو شامل استخوانهایی مانند بازو (humerus)، استخوانهای ساعد (radius و ulna) و همچنین عضلات، عروق خونی و اعصاب است.
نکات جالب در مورد بازو:
- عملکرد: بازو به ما اجازه میدهد که اشیاء را بلند کنیم، حمل کنیم و حرکات ظریفتری مانند نوشتن یا نقاشی کردن انجام دهیم.
- حرکت: بازو و مفصل شانه امکان حرکات گستردهای را فراهم میکند، به طوری که میتوانیم دستهایمان را به سمت بالا، پایین و اطراف حرکت دهیم.
- ورزش: تمرینات ورزشی مانند وزنهبرداری و شنا به تقویت عضلات بازو کمک میکند.
معنای غیرفیزیکی:
در معنای غیرمادی، "arm" میتواند به معنای "تسلیحات" یا "سلاح" باشد. این کاربرد به ویژه در زمینههای نظامی و امنیتی رایج است. به عنوان مثال، "armed forces" به معنای "نیروهای مسلح" است.
نکات جالب در مورد سلاحها:
- تاریخچه: سلاحها از زمانهای قدیم وجود داشتهاند و شامل انواع مختلفی از ابزارها و تکنیکها هستند که برای دفاع یا حمله استفاده میشوند.
- توسعه فناوری: با پیشرفت تکنولوژی، سلاحها نیز تغییر کردهاند و از سلاحهای سرد مانند شمشیر و نیزه به سلاحهای گرم مانند تفنگ و توپ تبدیل شدهاند.
- حقوق بشر: استفاده از سلاحها و تسلیحات در جنگها و درگیریها همواره موضوع بحثهای حقوق بشری بوده است.
کاربردهای دیگر:
واژه "arm" همچنین در اصطلاحات و عبارات مختلف به کار میرود. به عنوان مثال:
- Arm in arm: به معنای "دست در دست" است و به معنای دو نفر است که در کنار هم حرکت میکنند.
- To arm oneself: به معنای "مجهز کردن خود" به سلاح یا هر نوع تجهیزات است.
- Armchair: به معنای "صندلی راحتی" است، که به نوعی صندلی بزرگ و راحت اشاره دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arm