آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Arm

ɑːrm ɑːm

گذشته‌ی ساده:

armed

شکل سوم:

armed

سوم‌شخص مفرد:

arms

وجه وصفی حال:

arming

شکل جمع:

arms

معنی arm | جمله با arm

noun countable A1

دست (از شانه تا آرنج و در نظر عوام از شانه تا نوک انگشت)، ید، بازو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

The two friends strolled arm in arm.

دو دوست بازو در بازو قدم می‌زدند.

arm bud

جوانه‌ی بازویی

noun countable

جنگ‌افزار، سلاح، اسلحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They spend most of their budget on arms.

بیشتر بودجه‌ی خود را خرج جنگ‌افزار می‌کنند.

They are armed only with their faith.

یگانه سلاح آن‌ها ایمانشان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an arms manufacturer

سازنده‌ی اسلحه

noun countable

(هرچیزی که برای دست و بازو ساخته شده) آستین، اهرم، بازوچه، دستک، دسته، (هر چیزی که مثل دست به بدنه یا چیز بزرگتری وصل باشد)، دسته صندلی یا مبل

the arm of a chair

دسته‌ی صندلی

the arm of a balance

بازوی ترازو

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the arm of a phonograph

بازوی گرامافون

noun

بغل، آغوش، بازویی، هرچیز دست مانند (یا بازو مانند) مثلاً پای جلوی مهره‌داران و زایده‌های دست مانند سایر جانوران

I held the baby in my arms.

بچه را بغل گرفتم.

armband

بازوبند

نمونه‌جمله‌های بیشتر

arm of a garment

آستین لباس

noun countable

شاخه، قسمت، شعبه، بخش

an arm of the government

بخشی از دولت

noun plural

کارزار، رزم آرایی، جنگیدن

noun plural

نشان های اشرافی (coat of arms)، علامت تجارتی، نشان رسمی شهر یا کشور، آرم، نشانه

noun

(فوتبال امریکایی و بیس بال) قدرت پرتاب توپ

verb - transitive

مسلح کردن، مجهز کردن

arming the soldiers for battle

سربازان را برای جنگ مسلح کردن

to arm a missile with a warhead

موشک را مجهز به کلاهک کردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

reporters armed with several questions

خبرنگاران مجهز به پرسش‌های متعدد

They were armed to the teeth.

آن‌ها کاملاً مسلح بودند.

to take up arms against a sea of troubles

(شکسپیر) در مقابله با دریایی از مشکلات سلاح برگرفتن

Keep Ali at arm's length.

زیاد با علی خودمانی نشو.

This overcoat costs an arm and a leg.

قیمت این پالتو سر به آسمان می‌زند.

The citizens were up in arms against heavy taxes.

شهروندان از مالیات‌های سنگین سخت ناراضی بودند.

an arm of the sea

شاخه‌ای از دریا

verb - intransitive

آماده‌ی جنگ شدن، آماده‌ی کارزار کردن، آماده‌ی کارزار شدن، آماده‌ی رزم کردن

abbreviation

(Arm) Armenian

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد arm

  1. noun weaponry
  1. verb equip with weapon or power
    Antonyms:

Collocations

arm in arm

دست در دست، بازو در بازو

Idioms

at arm's length

دور از

as long as your arm

خیلی دراز

give your right arm for something

خیلی مشتاق چیزی بودن

be pushed into someone's arms

تحت نفوذ یا اختیار کسی درآمدن

the long arm of the law

قدرت همه‌جا گسترده‌ی قانون

Idioms بیشتر

an arm and a leg

به قیمت خون، بسیار گران، مبلغ گزاف

put the arm on

(امریکا - عامیانه) 1- بازداشت کردن 2- برای گرفتن اعانه یا وام مراجعه کردن به

with open arms

با آغوش باز، با خوش‌آمد گرم

با آغوش باز

bear arms

1- سلاح حمل کردن 2- در نیروهای مسلح خدمت کردن

lay down one's arms

تسلیم شدن، سلاح بر زمین انداختن

take up arms

1- طغیان کردن، به جنگ متوسل شدن 2- در مشاجره یا مرافعه‌ای شرکت کردن

to arms !

آماده‌ی کارزار باش !، سلاح برگیر !

under arms

مسلح، جنگ آماده، آماده‌ی کارزار، سلاح برگرفته

up in arms

1- آماده‌ی کارزار، جنگ آماده، به حالت آماده باش 2- برآشفته، خشمگین

twist someone's arm

(کسی را) وادار به انجام کاری کردن، تحت فشار قرار دادن، به‌زور قبولاندن، مجبور کردن، متقاعد کردن

سوال‌های رایج arm

معنی arm به فارسی چی میشه؟

واژه "arm" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد که به طور کلی می‌توان آن را به دو دسته اصلی تقسیم کرد: معنای فیزیکی و معنای غیرفیزیکی.

معنای فیزیکی:

در معنای فیزیکی، "arm" به معنی "بازو" است. بازو قسمت بالایی دست است که از شانه تا آرنج extends می‌شود. این بخش از بدن انسان و بسیاری از حیوانات، نقش مهمی در حرکات و فعالیت‌های روزمره دارد. بازو شامل استخوان‌هایی مانند بازو (humerus)، استخوان‌های ساعد (radius و ulna) و همچنین عضلات، عروق خونی و اعصاب است.

نکات جالب در مورد بازو:

- عملکرد: بازو به ما اجازه می‌دهد که اشیاء را بلند کنیم، حمل کنیم و حرکات ظریف‌تری مانند نوشتن یا نقاشی کردن انجام دهیم.

- حرکت: بازو و مفصل شانه امکان حرکات گسترده‌ای را فراهم می‌کند، به طوری که می‌توانیم دست‌هایمان را به سمت بالا، پایین و اطراف حرکت دهیم.

- ورزش: تمرینات ورزشی مانند وزنه‌برداری و شنا به تقویت عضلات بازو کمک می‌کند.

معنای غیرفیزیکی:

در معنای غیرمادی، "arm" می‌تواند به معنای "تسلیحات" یا "سلاح" باشد. این کاربرد به ویژه در زمینه‌های نظامی و امنیتی رایج است. به عنوان مثال، "armed forces" به معنای "نیروهای مسلح" است.

نکات جالب در مورد سلاح‌ها:

- تاریخچه: سلاح‌ها از زمان‌های قدیم وجود داشته‌اند و شامل انواع مختلفی از ابزارها و تکنیک‌ها هستند که برای دفاع یا حمله استفاده می‌شوند.

- توسعه فناوری: با پیشرفت تکنولوژی، سلاح‌ها نیز تغییر کرده‌اند و از سلاح‌های سرد مانند شمشیر و نیزه به سلاح‌های گرم مانند تفنگ و توپ تبدیل شده‌اند.

- حقوق بشر: استفاده از سلاح‌ها و تسلیحات در جنگ‌ها و درگیری‌ها همواره موضوع بحث‌های حقوق بشری بوده است.

کاربردهای دیگر:

واژه "arm" همچنین در اصطلاحات و عبارات مختلف به کار می‌رود. به عنوان مثال:

- Arm in arm: به معنای "دست در دست" است و به معنای دو نفر است که در کنار هم حرکت می‌کنند.

- To arm oneself: به معنای "مجهز کردن خود" به سلاح یا هر نوع تجهیزات است.

- Armchair: به معنای "صندلی راحتی" است، که به نوعی صندلی بزرگ و راحت اشاره دارد.

گذشته‌ی ساده arm چی میشه؟

گذشته‌ی ساده arm در زبان انگلیسی armed است.

شکل سوم arm چی میشه؟

شکل سوم arm در زبان انگلیسی armed است.

شکل جمع arm چی میشه؟

شکل جمع arm در زبان انگلیسی arms است.

وجه وصفی حال arm چی میشه؟

وجه وصفی حال arm در زبان انگلیسی arming است.

سوم‌شخص مفرد arm چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد arm در زبان انگلیسی arms است.

ارجاع به لغت arm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arm

لغات نزدیک arm

پیشنهاد بهبود معانی