آخرین به‌روزرسانی:

Armaments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

تسلیحات، اسلحه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

We diverted funds from armaments to education.

ما سرمایه را از تسلیحات جنگی به آموزش معطوف کردیم.

A factory making armaments had been bombed the night before

دیشب یک کارخانه‌ی تسلیحات جنگی بمباران شد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد armaments

  1. noun weapon(s)
    Synonyms:
    weaponry arms gun hardware ammunition munitions ordnance materiel material defense protection security heat

ارجاع به لغت armaments

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «armaments» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/armaments

لغات نزدیک armaments

پیشنهاد بهبود معانی