آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Gun

    ɡʌn ɡʌn ɡʌn

    گذشته‌ی ساده:

    gunned

    شکل سوم:

    gunned

    سوم‌شخص مفرد:

    guns

    وجه وصفی حال:

    gunning

    شکل جمع:

    guns

    معنی gun | جمله با gun

    noun countable B1

    تفنگ، توپ، (آمریکا، عامیانه) ششلول

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    air gun

    تفنگ بادی

    noun

    (مکانیک) تلمبه، تلمبه دستی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun

    سرنگ آمپول‌زنی و امثال آن، هرچیزی که به شکل سلاح آتشین باشد و یا کاری مشابه کار آن انجام دهد

    nail gun

    میخ‌کوب برقی

    verb - transitive

    تیر‌اندازی کردن، (عامیانه) باتیرزدن

    one of the fastest guns in Dodge City

    یکی از فرزترین تیراندازان شهر داج سیتی

    They gunned him down.

    با تیر از پا در آمد.

    verb - transitive

    (مسابقات) تیر شروع، شلیک آغاز

    verb - intransitive

    شکار کردن، برای تیر اندازی یا شکار رفتن

    I am gunning to finish this book in three years.

    سخت تلاش می‌کنم این کتاب را در سه سال تمام کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gun

    1. noun weapon that shoots
      Synonyms:
      rifle pistol shotgun revolver handgun cannon mortar ordnance hardware piece magnum forty-five peashooter rod equalizer persuader blaster Uzi musket howitzer flintlock thirty-eight 9 mm. Saturday-night special

    Phrasal verbs

    gun for

    سخت در جستجو (کسی یا چیزی) بودن، خواستن، طلب کردن

    Collocations

    gun salute

    تیر سلام، احترام با شلیک توپ

    Idioms

    big gun

    (عامیانه) 1- آدم مهم 2- افسر ارشد، تیمسار

    give it the gun

    (آمریکا- عامیانه) روشن کردن (موتور و غیره)، سرعت گرفتن

    go great guns

    بسیار موفق بودن

    (آمریکا - عامیانه) با سرعت و کارایی عمل کردن

    jump the gun

    شتاب‌زده عمل کردن، هول‌هولکی اقدام کردن، بدون فکر دست به عمل زدن، زودتر از موعد اقدام کردن

    to spike someone's guns

    (عمل کسی را) خنثی کردن، به مخمصه انداختن، بی‌اثر و مغلوب کردن

    Idioms بیشتر

    to stick to one's guns

    حرف خود را دو تا نکردن، سر حرف خود ماندن، موضع خود را حفظ کردن، اعتقادات خود را سفت چسبیدن، ساز خود را زدن

    (to be) under the gun

    (عامیانه) مورد تهدید (بودن)، در معرض خطر (بودن)، با ضرب‌العجل روبه‌رو بودن

    سوال‌های رایج gun

    گذشته‌ی ساده gun چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده gun در زبان انگلیسی gunned است.

    شکل سوم gun چی میشه؟

    شکل سوم gun در زبان انگلیسی gunned است.

    شکل جمع gun چی میشه؟

    شکل جمع gun در زبان انگلیسی guns است.

    وجه وصفی حال gun چی میشه؟

    وجه وصفی حال gun در زبان انگلیسی gunning است.

    سوم‌شخص مفرد gun چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد gun در زبان انگلیسی guns است.

    ارجاع به لغت gun

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gun» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gun

    لغات نزدیک gun

    • - gumshoe
    • - gumwood
    • - gun
    • - gun dog
    • - gun for
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.