گذشتهی ساده:
gunnedشکل سوم:
gunnedسوم شخص مفرد:
gunsوجه وصفی حال:
gunningشکل جمع:
gunsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سخت در جستجو (کسی یا چیزی) بودن، خواستن، طلب کردن
تیر سلام، احترام با شلیک توپ
(عامیانه) 1- آدم مهم 2- افسر ارشد، تیمسار
(آمریکا- عامیانه) روشن کردن (موتور و غیره)، سرعت گرفتن
بسیار موفق بودن
(آمریکا - عامیانه) با سرعت و کارایی عمل کردن
(آمریکا - عامیانه) 1- قبل از دررفتن تیر آغاز مسابقه دو شروع به دویدن کردن 2- قبل از موقع شروع کردن
(عمل کسی را) خنثی کردن، به مخمصه انداختن، بیاثر و مغلوب کردن
(عامیانه) مقاومت کردن، جاخالی نکردن، موضع خود را حفظ کردن، پایداری کردن
(عامیانه) مورد تهدید (بودن)، در معرض خطر (بودن)، با ضربالعجل روبهرو بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gun» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gun