آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rifle

ˈraɪfl ˈraɪfl

گذشته‌ی ساده:

rifled

وجه وصفی حال:

rifling

شکل جمع:

rifles

معنی rifle | جمله با rifle

noun countable C1

نوعی تفنگ، کلاشینکف

a rifle barrel

لوله‌ی تفنگ

The soldier shouldered his rifle and marched forward.

سرباز تفنگش را بر دوش گذاشت و به جلو رفت.

verb - intransitive verb - transitive

به‌هم ریختن، زیرورو کردن، دستبرد زدن، دزدیدن، لخت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

My files had been rifled and my bond certificates were missing.

پرونده‌های مرا به‌هم ریخته بودند و سندهای رسمی‌ام گم شده بود.

She rifled through her purse, trying to find her phone.

او کیفش را زیرورو کرد و سعی کرد تلفنش را پیدا کند.

verb - transitive

ضربه زدن، پرتاب کردن، انداختن (توپ)

She rifled the tennis ball across the court with precision.

او توپ تنیس را بادقت در زمین پرتاب کرد.

He rifled the baseball into the outfield.

او توپ بیسبال را به بیرون زمین انداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rifle

سوال‌های رایج rifle

گذشته‌ی ساده rifle چی میشه؟

گذشته‌ی ساده rifle در زبان انگلیسی rifled است.

شکل جمع rifle چی میشه؟

شکل جمع rifle در زبان انگلیسی rifles است.

وجه وصفی حال rifle چی میشه؟

وجه وصفی حال rifle در زبان انگلیسی rifling است.

ارجاع به لغت rifle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rifle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rifle

لغات نزدیک rifle

پیشنهاد بهبود معانی