امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rob

rɑːb rɑːb rɒb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    robbed
  • شکل سوم:

    robbed
  • سوم‌شخص مفرد:

    robs
  • وجه وصفی حال:

    robbing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B1
دستبرد زدن، دزدیدن، ربودن، چاپیدن، لخت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He robbed my watch.
- ساعت مرا زد.
- They robbed two banks.
- آنان به دو بانک دستبرد زدند.
- The government was robbing the people.
- دولت داشت مردم را می‌چاپید.
- The car accident robbed him of health.
- تصادف اتومبیل او را از سلامتی بی‌بهره کرد.
- He was robbed of his good name by slander.
- با تهمت نام نیک او را از بین بردند.
verb - intransitive
دزدی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rob

  1. verb steal, deprive
    Synonyms:
    take deprive lift swipe snitch pinch cop filch purloin appropriate relieve loot raid burglarize burgle rob break into heist hold up stick up mug rip off roll strong-arm despoil pillage plunder ransack sack strip bereave dispossess divest disinherit do out of defraud cheat con swindle hustle embezzle peculate defalcate scrounge requisition rifle oust liberate promote lose withhold abscond hijack
    Antonyms:
    give offer

Idioms

  • rob peter to pay paul

    از ریش کندن و به سبیل چسباندن، از یکی قرض گرفتن و دین خود را به دیگری پس دادن

    از ریش کندن و به سبیل چسباندن

ارجاع به لغت rob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rob

لغات نزدیک rob

پیشنهاد بهبود معانی