امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heist

haɪst haɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
بلند کردن، دزدی کردن، دزدی، سرقت، مسلحانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- They were captured during the heist.
- در حین سرقت دستگیر شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heist

  1. noun burglary, robbery
    Synonyms:
    break-in breaking and entering caper crime five-finger discount holdup larceny pilferage rip-off stickup sting theft

ارجاع به لغت heist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heist

لغات نزدیک heist

پیشنهاد بهبود معانی