فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Robbery

ˈrɑːbəri ˈrɒbəri

شکل جمع:

robberies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

دزدی، دستبرد، سرقت، ربایش

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The security cameras captured the entire robbery on tape.

دوربین‌های امنیتی کل سرقت را روی نوار ضبط کردند.

The robbery at the bank left the employees and customers in shock.

سرقت از بانک کارمندان و مشتریان را شوکه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

armed robbery

سرقت مسلحانه

train robbery

سرقت قطار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد robbery

  1. noun stealing
    Synonyms:
    theft larceny thievery burglary job heist break-in holdup stickup mugging embezzlement looting purse-snatching caper felony unlawful act wrongdoing hit mortal sin

Collocations

attempted robbery

تجری به سرقت، اقدام به سرقت، مبادرت به سرقت، سرقت نافرجام (تلاش برای دزدی با استفاده از تهدید یا زور، بدون اینکه سرقت به‌طور کامل انجام شود)

Idioms

daylight robbery

(بیشتر در مورد رستوران و غیره) دزدی سرگردنه

ارجاع به لغت robbery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «robbery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/robbery

لغات نزدیک robbery

پیشنهاد بهبود معانی