فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Felony

ˈfeləni ˈfeləni

شکل جمع:

felonies

توضیحات:

لغت felony بیشتر در ایالات متحده‌ی آمریکا استفاده می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

حقوق جنایت، بدکاری، خیانت، شرارت، تبهکاری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Armed robbery is a felony.

سرقت مسلحانه تبهکاری محسوب می‌شود.

His first of five felony convictions came at age 19, when he pleaded guilty to drug possession.

اولین محکومیت از پنج جنایت او در ۱۹ سالگی بود، زمانی که او به جرم نگهداری مواد مخدر اعتراف کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد felony

  1. noun crime
    Synonyms:
    offense violation wrongdoing robbery burglary assault murder rape criminal offense foul play arson

ارجاع به لغت felony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «felony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/felony

لغات نزدیک felony

پیشنهاد بهبود معانی