امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Arson

ˈɑːrsn ˈɑːsn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    arsons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
آتش‌زنی، ایجاد حریق عمدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Plundering and arson have erupted all over the city.
- چپاول و آتش‌افروزی در تمام شهر فوران کرده است.
- The arsonist was sentenced to nine years of imprisonment.
- آتش‌افروز به نه سال زندان محکوم شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arson

  1. noun intentional burning
    Synonyms:
    firing incendiarism pyromania setting fire torching touching off

ارجاع به لغت arson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arson

لغات نزدیک arson

پیشنهاد بهبود معانی