گذشتهی ساده:
assaultedشکل سوم:
assaultedسومشخص مفرد:
assaultsوجه وصفی حال:
assaultingیورش، حمله، تجاوز، حمله به مقدسات، اظهار عشق، تجاوز یا حمله کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Two students assaulted him in the hallway.
دو دانشجو در راهرو به او حمله کردند.
The enemy opened the assault on the Wago front.
دشمن هجوم را از جبههی واگو آغاز کرد.
Their assault was crushed.
تازش/حملهی آنان در هم شکسته شد.
an all-out assault on racism
هجوم همهجانبه علیه نژادپرستی
She was (sexually) assaulted by two men.
آن زن توسط دو مرد مورد تجاوز (جنسی) قرار گرفت.
هواپیمای هجومی
قایق تازشگر
نیروی هجومی
تفنگ جنگی (در مقابل شکاری)
حمله با سلاح مهلک
حمله به قصد قتل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assault» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assault