با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Violate

ˈvaɪəleɪt ˈvaɪəleɪt ˈvaɪəleɪt ˈvaɪəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    violated
  • شکل سوم:

    violated
  • سوم‌شخص مفرد:

    violates
  • وجه وصفی حال:

    violating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective C1
تجاوز کردن به، شکستن، نقض کردن، هتک احترام کردن، بی‌حرمت ساختن، مختل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- This act violates the terms of the treaty.
- این عمل شروط معاهده را نقض می‌کند.
- to violate the law
- قانون را زیر پا گذاشتن
- to violate a shrine
- نسبت به مکان مقدسی بی‌حرمتی کردن
- to violate a woman
- به زنی تجاوز کردن
- to violate someone's privacy
- خلوت کسی را به هم زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد violate

  1. verb break a law, agreement
    Synonyms: breach, contaminate, contravene, defy, disobey, disregard, disrupt, encroach, err, infract, infringe, meddle, offend, oppose, outrage, profane, resist, sacrilege, sin, tamper with, trample on, transgress, trespass, withstand
    Antonyms: obey, observe
  2. verb rape, defile
    Synonyms: abuse, assault, befoul, debauch, defile, desecrate, force, invade, outrage, pollute, profane, ravish, spoil

لغات هم‌خانواده violate

ارجاع به لغت violate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «violate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/violate

لغات نزدیک violate

پیشنهاد بهبود معانی