گذشتهی ساده:
violatedشکل سوم:
violatedسومشخص مفرد:
violatesوجه وصفی حال:
violatingتجاوز کردن به، شکستن، نقض کردن، هتک احترام کردن، بیحرمت ساختن، مختل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This act violates the terms of the treaty.
این عمل شروط معاهده را نقض میکند.
to violate the law
قانون را زیر پا گذاشتن
to violate a shrine
نسبت به مکان مقدسی بیحرمتی کردن
to violate a woman
به زنی تجاوز کردن
to violate someone's privacy
خلوت کسی را به هم زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «violate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/violate