(آدم یا سازمان) نقضکننده، ناقض، پیمانشکن
We need to take strict action against anyone who acts as a violator of human rights.
ما باید علیه هرکسی که بهعنوان ناقض حقوق بشر عمل میکند، اقدام جدی انجام دهیم.
The violator of the treaty faced severe consequences for betraying the terms of the agreement.
پیمانشکن معاهده بهدلیل خیانت به مفاد قرارداد با عواقب سختی مواجه شد.
متجاوز، متعرض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The violator was sentenced to life in prison for his heinous crime.
متجاوز به جرم جنایت فجیعش به حبس ابد محکوم شد.
Detectives are searching for the violator, who is considered armed and dangerous.
کارآگاهان در جستوجوی متعرض هستند که مسلح و خطرناک است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «violator» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/violator