شکل جمع:
violencesخشونت، تندی، سختی، غصب، اُشتُلُم، بیحرمتی، لطمه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
acts of violence
اعمال خشونتآمیز
They threaten us with violence.
آنان ما را تهدید به خشونت میکنند.
the strikers' increasing violence
خشونت فزایندهی اعتصابکنندگان
Thirty people were killed in the violence.
در آن آشوب سی نفر کشته شدند.
Some movies contain too much sex and violence.
برخی از فیلمها دارای صحنههای سکسی و خشونت بیشازحد است.
Those ugly tall buildings do violence to the beauty of Esfahan.
آن ساختمانهای زشت و بلند به زیبایی اصفهان لطمه میزنند.
شدت، زور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wind blew with great violence.
باد بهشدت زیاد میوزید.
the violence of the explosion
شدت انفجار
(متن یا معنی و غیره) مسخسازی، دستکاری (زیانبخش)
to do violence to a text
متن را دستکاری کردن
آسیب رساندن، زیان رساندن، صدمه زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «violence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/violence