امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Violence

ˈvaɪələns ˈvaɪələns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    violences

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
خشونت، تندی، سختی، غصب، اُشتُلُم، بی‌حرمتی، لطمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- acts of violence
- اعمال خشونت‌آمیز
- They threaten us with violence.
- آنان ما را تهدید به خشونت می‌کنند.
- the strikers' increasing violence
- خشونت فزاینده‌ی اعتصاب‌کنندگان
- Thirty people were killed in the violence.
- در آن آشوب سی نفر کشته شدند.
- Some movies contain too much sex and violence.
- برخی از فیلم‌ها دارای صحنه‌های سکسی و خشونت بیش‌از‌حد است.
- Those ugly tall buildings do violence to the beauty of Esfahan.
- آن ساختمان‌های زشت و بلند به زیبایی اصفهان لطمه می‌زنند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun uncountable
شدت، زور
- The wind blew with great violence.
- باد به‌شدت زیاد می‌وزید.
- the violence of the explosion
- شدت انفجار
noun uncountable
(متن یا معنی و غیره) مسخ‌سازی، دستکاری (زیانبخش)
- to do violence to a text
- متن را دستکاری کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد violence

  1. noun extreme force, intensity
    Synonyms:
    abandon acuteness assault attack bestiality bloodshed blowup brutality brute force clash coercion compulsion confusion constraint cruelty destructiveness disorder disturbance duress ferocity fervor fierceness fighting flap foul play frenzy fury fuss harshness murderousness onslaught passion power raging rampage roughness ruckus rumble savagery severity sharpness storm storminess struggle terrorism tumult turbulence uproar vehemence wildness
    Antonyms:
    passivity peace peacefulness

Collocations

  • do violence to

    آسیب رساندن، زیان رساندن، صدمه زدن

لغات هم‌خانواده violence

ارجاع به لغت violence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «violence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/violence

لغات نزدیک violence

پیشنهاد بهبود معانی