فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bloodshed

ˈblʌdʃed ˈblʌdʃed

شکل جمع:

bloodsheds

معنی

noun

خونریزی، سفک دما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bloodshed

  1. noun slaughter
    Synonyms:
    killing murder massacre bloodbath carnage butchery gore fighting annihilation slaughter extermination
    Antonyms:
    peace

ارجاع به لغت bloodshed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodshed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bloodshed

لغات نزدیک bloodshed

پیشنهاد بهبود معانی