فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Bloodshed

ˈblʌdʃed ˈblʌdʃed
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bloodsheds

معنی

  • noun
    خونریزی، سفک دما
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bloodshed

  1. noun slaughter
    Synonyms: butchery, gore, killing, carnage, murder, bloodbath, fighting, onslaught, annihilation, extermination, massacre
    Antonyms: peace

ارجاع به لغت bloodshed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloodshed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bloodshed

لغات نزدیک bloodshed

پیشنهاد بهبود معانی