کشتار، خونریزی، قصابی، قتلعام
Civilians crossed the border to escape the carnage.
غیرنظامیان به این سوی مرز آمدند تا از کشتار همگانی در امان باشند.
History books often depict the carnage of ancient wars in detail.
کتابهای تاریخی اغلب قتلعام جنگهای باستانی را با جزئیات شرح میدهند.
اجساد، لاشهها، نعشها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wild dogs feasted on the carnage.
سگهای وحشی لاشهها را با ولع خوردند.
After the war, the road was strewn with carnage.
پس از جنگ، جاده پر از نعش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carnage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carnage