با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Butchery

ˈbʊtʃəri ˈbʊtʃəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    دکان قصابی، کشتارگاه، (مجازاً) آدم‌کشی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد butchery

  1. noun The savage killing of many victims
    Synonyms: slaughter, carnage, massacre, bloodbath, bloodletting, bloodshed, killing, abattoir, pogrom, shambles, mass-murder, slaughterhouse
  2. noun The business of a butcher
    Synonyms: butchering

ارجاع به لغت butchery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «butchery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/butchery

لغات نزدیک butchery

پیشنهاد بهبود معانی