گذشتهی ساده:
massacredشکل سوم:
massacredسومشخص مفرد:
massacresوجه وصفی حال:
massacringشکل جمع:
massacresقتل عام کردن، کشتار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the massacre of the city's inhabitants by the Mongols
کشتار همگانی مردم شهر به دست مغولان
The massacre of wild goats has made them extinct.
کشتار بزهای وحشی نسل آنها را برانداخته است.
It was a massacre; we lost 10-0!
شکست فاحشی بود - ما ده به صفر باختیم.
He regularly massacres the English grammar.
او اغلب گرامر انگلیسی را زیرپا میگذارد.
They captured the city and massacred its inhabitants.
آنان شهر را گرفتند و ساکنان آن را قتل عام کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «massacre» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/massacre