به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Depopulate

ˌdiːˈpɑːpjəleɪt ˌdiːˈpɒpjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    کم‌جمعیت کردن، از آبادی انداختن
    • - The Mongols depopulated northeastern Iran.
    • - مغولان شمال غربی ایران را از جمعیت تهی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد depopulate

  1. verb Reduce in population
    Synonyms: kill, massacre, slaughter, remove the inhabitants from, resettle, evict, oust, exile, eradicate the population of, desolate, deprive of inhabitants, commit genocide, commit mass murder, eliminate, wipe out

ارجاع به لغت depopulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depopulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depopulate

لغات نزدیک depopulate

پیشنهاد بهبود معانی