آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Give Birth

ɡɪv bɜrθ ɡɪv bɜːθ

معنی give birth | جمله با give birth

idiom B2

زاییدن، به دنیا آوردن، وضع حمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

After many hours of labor, she finally gave birth.

پس‌از ساعت‌ها درد زایمان، سرانجام وضع حمل کرد.

The mare gave birth to a foal in the early morning.

مادیان صبح زود کره‌اسبی را زایید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت give birth

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «give birth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/give-birth-to

لغات نزدیک give birth

پیشنهاد بهبود معانی