با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Genocide

    ˈdʒenəsaɪd ˈdʒenəsaɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      genocides

    معنی و نمونه‌جمله

    noun uncountable C1
    کشتار دسته‌جمعی، نسل‌کُشی، نژاد‌کشی، قتل‌عام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - the Nazis' genocidal acts
    - اعمال نژادبراندازانه‌ی نازی‌ها
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد genocide

    1. noun mass extermination
      Synonyms: annihilation, carnage, decimation, ethnic cleansing, holocaust, massacre, mass execution, mass murder, race extermination, slaughter

    ارجاع به لغت genocide

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «genocide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/genocide

    لغات نزدیک genocide

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار