شکل جمع:
assassinationsترور (قتل با حملهی ناگهانی یا پنهانی اغلب به دلایل سیاسی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The assassination of the president shocked the nation and plunged the country into mourning.
ترور رئیسجمهور ملت را شوکه کرد و کشور را در ماتم فرو برد.
The conspiracy to carry out the assassination was carefully planned and executed.
توطئه برای انجام این ترور با دقت طراحی و اجرا شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «assassination» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assassination