فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Assassination

əˌsæsəˈneɪʃn əˌsæsəˈneɪʃn

شکل جمع:

assassinations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

ترور (قتل با حمله‌ی ناگهانی یا پنهانی اغلب به دلایل سیاسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The assassination of the president shocked the nation and plunged the country into mourning.

ترور رئیس‌جمهور ملت را شوکه کرد و کشور را در ماتم فرو برد.

The conspiracy to carry out the assassination was carefully planned and executed.

توطئه برای انجام این ترور با دقت طراحی و اجرا شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assassination

  1. noun an attack intended to ruin someone's reputation
    Synonyms:
    character assassination blackwash killing slaying shooting

ارجاع به لغت assassination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assassination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assassination

لغات نزدیک assassination

پیشنهاد بهبود معانی