فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Assassinate

əˈsæsəneɪt əˈsæsəneɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    assassinated
  • شکل سوم:

    assassinated
  • سوم‌شخص مفرد:

    assassinates
  • وجه وصفی حال:

    assassinating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
کشتن، به قتل رساندن، ترور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the man who assassinated Nasseredin Shah
- مردی که ناصرالدین شاه را به قتل رساند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assassinate

  1. verb murder prominent or important person
    Synonyms:
    kill execute slay murder eliminate do in hit gun down knock off slaughter bump off

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت assassinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assassinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assassinate

لغات نزدیک assassinate

پیشنهاد بهبود معانی