گذشتهی ساده:
annihilatedشکل سوم:
annihilatedسومشخص مفرد:
annihilatesوجه وصفی حال:
annihilatingنابود کردن، از بین بردن، خنثی نمودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
An atomic bomb can annihilate a city.
بمب اتمی میتواند شهری را نابود کند.
People were afraid of the possibility of global annihilation.
مردم از امکان نابودی جهان واهمه داشتند.
The result of that action was the complete annihilation of the labor party.
نتیجهی آن عمل، بیاثرسازی کامل حزب کارگر بود.
to annihilate another's ambition
بلند پروازی کسی را خنثی کردن
Their party was annihilated in the recent elections.
حزب آنها در انتخابات اخیر شکست فاحشی خورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «annihilate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/annihilate