با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Raze

reɪz reɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    razed
  • شکل سوم:

    razed
  • سوم‌شخص مفرد:

    razes
  • وجه وصفی حال:

    razing

معنی

verb - transitive
ویران کردن، محو کردن، تراشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raze

  1. verb flatten, knock down; wipe out
    Synonyms: batter, blow down, bomb, break down, bulldoze, capsize, cast down, crash, decimate, delete, demolish, destroy, dynamite, efface, erase, expunge, extinguish, extirpate, fell, level, mow down, obliterate, overthrow, overturn, pull down, reduce, remove, rub out, ruin, scatter, scratch out, smash, spill, strike out, subvert, tear down, tear up, throw down, topple, total, unbuild, undo, unmake, upset, wipe out, wrack, wreck, zap
    Antonyms: build, construct

ارجاع به لغت raze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raze

لغات نزدیک raze

پیشنهاد بهبود معانی