امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Raze

reɪz reɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    razed
  • شکل سوم:

    razed
  • سوم‌شخص مفرد:

    razes
  • وجه وصفی حال:

    razing

معنی

verb - transitive
ویران کردن، محو کردن، تراشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raze

  1. verb flatten, knock down; wipe out
    Synonyms:
    batter blow down bomb break down bulldoze capsize cast down crash decimate delete demolish destroy dynamite efface erase expunge extinguish extirpate fell level mow down obliterate overthrow overturn pull down reduce remove rub out ruin scatter scratch out smash spill strike out subvert tear down tear up throw down topple total unbuild undo unmake upset wipe out wrack wreck zap
    Antonyms:
    build construct

ارجاع به لغت raze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raze

لغات نزدیک raze

پیشنهاد بهبود معانی