گذشتهی ساده:
dynamitedشکل سوم:
dynamitedسومشخص مفرد:
dynamitesوجه وصفی حال:
dynamitingدینامیت
Using dynamite without proper training is illegal and highly risky.
استفاده از دینامیت بدون آموزش مناسب، غیرقانونی و بسیار پرخطر است.
The miners placed dynamite in the tunnel walls to open a new passage.
معدنکاران، دینامیت را در دیوارههای تونل قرار دادند تا مسیر جدیدی باز کنند.
بمب، چیز جنجالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To politicians, the word "inflation" is dynamite.
برای سیاستمداران واژهی «تورم» جنجالی است.
Releasing the document now would be dynamite for the company’s reputation.
انتشار این سند درحال حاضر برای اعتبار شرکت مثل بمب خواهد بود.
This film has been box-office dynamite.
این فیلم از نظر فروش بلیط معرکه کرده است.
با دینامیت منفجر کردن، با دینامیت تخریب کردن
The Japanese had dynamited all the bridges.
ژاپنیها همهی پلها را با دینامیت منفجر کرده بودند.
The rebels had dynamited the railway line to disrupt transportation.
شورشیان برای ایجاد اختلال در حملونقل، خط راهآهن را با دینامیت منفجر کردند.
گذشتهی ساده dynamite در زبان انگلیسی dynamited است.
شکل سوم dynamite در زبان انگلیسی dynamited است.
وجه وصفی حال dynamite در زبان انگلیسی dynamiting است.
سومشخص مفرد dynamite در زبان انگلیسی dynamites است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dynamite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dynamite