آخرین به‌روزرسانی:

Strike Out

American: ˈstraɪkˈaʊt British: straɪkaʊt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

مستقل شدن، روی پای خود ایستادن، به خود متکی شدن

phrasal verb

شکست خوردن، موفق نشدن، بد آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was devastated when he struck out on his job interview.

وقتی در مصاحبه‌ی کاری‌اش شکست خورد، سرخورده شد.

The new restaurant tried to attract customers with fancy decor, but it ultimately struck out due to poor food quality.

رستوران جدید سعی کرد با دکور شیک مشتری جذب کند اما عاقبت به خاطر کیفیت پایین غذا موفق نشد.

phrasal verb

حمله کردن، حمله‌ور شدن، هجوم بردن

The bullies decided to strike out at the new kid in school.

قلدرها قصد کردند به بچه‌ی جدید مدرسه حمله کنند.

He was so angry that he decided to strike out at his opponent.

آنقدر عصبانی بود که تصمیم گرفت به طرف مقابلش حمله کند.

phrasal verb

(بیس‌بال) از بازی حذف شدن

phrasal verb

حذف کردن، قلم گرفتن، خط زدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strike out

  1. verb leave to begin new venture
    Synonyms:
    start begin leave set out start out take off head get under way make initiate light out bear
    Antonyms:
    stay remain

ارجاع به لغت strike out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strike out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strike-out

لغات نزدیک strike out

پیشنهاد بهبود معانی