با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Subvert

səbˈvɜrːt səbˈvɜːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    subverted
  • شکل سوم:

    subverted
  • سوم شخص مفرد:

    subverts
  • وجه وصفی حال:

    subverting

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
واژگون ساختن، برانداختن، موقوف کردن، خرابکاری کردن، درون‌واژگون‌سازی کردن
- Their agents are trying to subvert our regime.
- عوامل آن‌ها می‌کوشند که حکومت ما را فرو بپاشند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subvert

  1. verb rebel, destroy
    Synonyms: capsize, contaminate, corrupt, debase, defeat, demolish, deprave, depress, extinguish, invalidate, invert, level, overthrow, overturn, pervert, poison, pull down, raze, reverse, ruin, sabotage, supersede, supplant, suppress, topple, tumble, undermine, upset, vitiate, wreck
    Antonyms: be loyal, comply, obey, uphold

ارجاع به لغت subvert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subvert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subvert

لغات نزدیک subvert

پیشنهاد بهبود معانی