فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Subvert

səbˈvɜrːt səbˈvɜːt

گذشته‌ی ساده:

subverted

شکل سوم:

subverted

سوم‌شخص مفرد:

subverts

وجه وصفی حال:

subverting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

واژگون ساختن، برانداختن، موقوف کردن، خراب‌کاری کردن، سرنگون کردن

Their agents are trying to subvert our regime.

عوامل آن‌ها می‌کوشند که حکومت ما را سرنگون کنند.

The activists aimed to subvert the oppressive regime from within.

هدف فعالان مدنی براندازی رژیم ستم‌شاهی از درون بود.

verb - transitive

سست کردن، متزلزل کردن، تضعیف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her speech was meant to subvert the public's trust in the government.

سخنان او به‌منظور تضعیف کردن اعتماد عمومی به دولت بود.

They tried to subvert the school's rules by organizing secret meetings.

آن‌ها سعی کردند با تشکیل جلسات مخفی، قوانین مدرسه را متزلزل کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subvert

  1. verb rebel, destroy
    Synonyms:
    ruin demolish wreck overthrow defeat destroy undermine corrupt debase deprave poison contaminate vitiate invalidate suppress extinguish reverse invert upset overturn topple tumble level pull down raze sabotage pervert capsize supersede supplant
    Antonyms:
    obey comply be loyal uphold

ارجاع به لغت subvert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subvert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subvert

لغات نزدیک subvert

پیشنهاد بهبود معانی