گذشتهی ساده:
sabotagedشکل سوم:
sabotagedسومشخص مفرد:
sabotagesوجه وصفی حال:
sabotagingخرابکاری عمدی، کارشکنی و خرابکاری، خرابکاری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The secret burning down of factories was one of the many acts of sabotage by German agents.
آتشزدن مخفیانهی کارخانهها یکی از چندین نوع خرابکاری عوامل آلمانی بود.
They sabotaged the railways by blowing up bridges.
آنها با منفجرکردن پلها در راهآهن خرابکاری میکردند.
He constantly sabotaged the activities of the office.
او دائماً در امور اداره کارشکنی میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sabotage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sabotage