(فرد) خرابکار، کارشکن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was clear that a saboteur was working against the team.
مشخص بود که یک خرابکار علیه تیم کار میکند.
The saboteur snuck into the factory and caused chaos.
خرابکار وارد کارخانه شد و باعث آشفتگی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «saboteur» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saboteur