آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Cripple

    ˈkrɪpl ˈkrɪpl

    گذشته‌ی ساده:

    crippled

    شکل سوم:

    crippled

    سوم‌شخص مفرد:

    cripples

    وجه وصفی حال:

    crippling

    شکل جمع:

    cripples

    معنی cripple | جمله با cripple

    noun verb - transitive

    لنگ، چلاق، زمین‌گیر، عاجز، لنگ کردن، فلج کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    After the accident, he became a cripple.

    پس از تصادف او چلاق شد.

    a mental cripple

    معلول روانی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Arthritis has crippled her.

    ورم و درد مفاصل او را از حرکت انداخته است.

    Inflation had crippled the country's economy.

    تورم اقتصاد کشور را فلج کرده بود.

    The death of the leader was a crippling blow.

    فوت رهبر ضربه‌ی فلج‌کننده‌ای بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cripple

    1. verb disable; make lame
      Synonyms:
      weaken hurt injure disable immobilize lame incapacitate enfeeble undermine attenuate debilitate hamstring maim paralyze mutilate stifle blunt sap prostrate disarm unstrengthen sideline mangle palsy dismember dislimb
      Antonyms:
      help aid assist enable support strengthen
    1. verb hinder action, progress
      Synonyms:
      halt impair damage spoil ruin stifle cramp hamstring destroy vitiate put out of action bring to standstill
      Antonyms:
      help aid assist encourage allow capacitate

    سوال‌های رایج cripple

    گذشته‌ی ساده cripple چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cripple در زبان انگلیسی crippled است.

    شکل سوم cripple چی میشه؟

    شکل سوم cripple در زبان انگلیسی crippled است.

    شکل جمع cripple چی میشه؟

    شکل جمع cripple در زبان انگلیسی cripples است.

    وجه وصفی حال cripple چی میشه؟

    وجه وصفی حال cripple در زبان انگلیسی crippling است.

    سوم‌شخص مفرد cripple چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cripple در زبان انگلیسی cripples است.

    ارجاع به لغت cripple

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cripple» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cripple

    لغات نزدیک cripple

    • - criollo
    • - cripes
    • - cripple
    • - crippler
    • - crippling
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.