گذشتهی ساده:
crippledشکل سوم:
crippledسومشخص مفرد:
cripplesوجه وصفی حال:
cripplingشکل جمع:
cripplesلنگ، چلاق، زمینگیر، عاجز، لنگ کردن، فلج کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the accident, he became a cripple.
پس از تصادف او چلاق شد.
a mental cripple
معلول روانی
Arthritis has crippled her.
ورم و درد مفاصل او را از حرکت انداخته است.
Inflation had crippled the country's economy.
تورم اقتصاد کشور را فلج کرده بود.
The death of the leader was a crippling blow.
فوت رهبر ضربهی فلجکنندهای بود.
گذشتهی ساده cripple در زبان انگلیسی crippled است.
شکل سوم cripple در زبان انگلیسی crippled است.
شکل جمع cripple در زبان انگلیسی cripples است.
وجه وصفی حال cripple در زبان انگلیسی crippling است.
سومشخص مفرد cripple در زبان انگلیسی cripples است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cripple» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cripple