با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

فروشنده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کسی که چیزی را می‌فروشد
  • فونتیک فارسی

    forooshande
  • اسم
    seller, vendor, dealer, salesman, salesclerk, salesperson, shop assistant, marketer, grocer, sales representative, monger
    • - فروشنده یخچال را به مشتریان نشان داد.

    • - The salesman demonstrated the refrigerator to customers.
    • - سماجت فروشنده او را برآشفت.

    • - The salesman's persistence angered her.
    • - فروشنده با یک مشتری بالقوه تماس تبلیغاتی گرفت.

    • - The salesperson made a cold call to a potential customer.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت فروشنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فروشنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فروشنده

پیشنهاد بهبود معانی