آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Strengthen

    ˈstreŋθn / / ˈstrenθn ˈstreŋθn / / ˈstrenθn

    گذشته‌ی ساده:

    strengthened

    شکل سوم:

    strengthened

    سوم‌شخص مفرد:

    strengthens

    وجه وصفی حال:

    strengthening

    معنی strengthen | جمله با strengthen

    verb - intransitive verb - transitive B2

    نیرومند کردن، قوی کردن، تقویت کردن، تحکیم کردن، استحکام بخشیدن، محکم کردن، قوی شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    His experiences abroad strengthened his confidence.

    تجربه‌هایش در خارج از کشور اعتمادبه‌نفس او را تقویت کردند.

    The river's current strengthens here.

    در اینجا جریان رودخانه قوی می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The neighbors' behavior strengthened his resolve to sell the house.

    رفتار همسایگان تصمیم او را نسبت به فروش خانه قوی‌تر کرد.

    in order to strengthen the country's defensive forces

    برای توان دادن به نیروهای پدافندی کشور

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد strengthen

    1. verb make more forceful, powerful
      Synonyms:
      increase enhance intensify support reinforce empower establish confirm extend fortify harden restore renew add bolster build up enlarge invigorate justify substantiate brace toughen corroborate heighten multiply regenerate rejuvenate rise sustain temper anneal tone mount set up sinew step up make firm add fuel to fire tone up buttress wax
      Antonyms:
      weaken hurt break down
    1. verb encourage, hearten
      Synonyms:
      cheer embolden invigorate brace enliven nerve refresh restore animate rally inspirit fortify steel prepare back harden nourish brace up back up temper bloom thrive flourish prosper uphold substantiate bear out give weight carry weight toughen consolidate rejuvenate gather resources gird ready
      Antonyms:
      discourage dishearten dissuade weaken

    Collocations

    strengthen the impact

    تقویت کردن تاثیر

    لغات هم‌خانواده strengthen

    noun
    strength
    adjective
    strong
    verb - transitive
    strengthen
    adverb
    strongly

    سوال‌های رایج strengthen

    گذشته‌ی ساده strengthen چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده strengthen در زبان انگلیسی strengthened است.

    شکل سوم strengthen چی میشه؟

    شکل سوم strengthen در زبان انگلیسی strengthened است.

    وجه وصفی حال strengthen چی میشه؟

    وجه وصفی حال strengthen در زبان انگلیسی strengthening است.

    سوم‌شخص مفرد strengthen چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد strengthen در زبان انگلیسی strengthens است.

    ارجاع به لغت strengthen

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «strengthen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strengthen

    لغات نزدیک strengthen

    • - strength of character
    • - strength training
    • - strengthen
    • - strengthen the impact
    • - strenuosity
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.