رگ و پی، پی، وتر، تار و پود، رباط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This vital task demands moral as well as intellectual sinew.
این امر خطیر مستلزم نیروی اخلاقی و فکری است.
the sinews of our national defence
ارکان پدافند ملی ما
a belt sinewed with wires
تسمهای که در آن سیم دوانده بودند (با سیم مستحکم شده بود)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sinew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sinew