آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Brawn

brɒːn brɔːn

معنی brawn | جمله با brawn

noun

گوشت، ماهیچه، (مجازاً) نیرو، نیروی عضلانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Do not be proud of your brawn...

مشو غره به زور بازوی خویش ...

He has more brawn than brain.

عضله‌ی قوی بیشتر دارد تا عقل و درایت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brawn

  1. noun muscular strength and breadth
    Synonyms:
    Antonyms:
    thinness frailness skinniness slightness

ارجاع به لغت brawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brawn

لغات نزدیک brawn

پیشنهاد بهبود معانی