لاغری، لاغر بودن
The author discusses why female beauty has become linked to thinness.
این نویسنده به این موضوع میپردازد که چرا زیباییِ زنانه با لاغری مرتبط شده است.
the thinness of his face
لاغر بودن صورتش
extreme thinness
لاغری مفرط
نازک بودن، نازکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The thinness of the walls meant you could hear everything.
نازک بودن دیوارها به این معنی بود که میتوانستید همه چیز را بشنوید.
They were surprised by the thinness of the pillows in their hotel room.
آنها از نازک بودن بالشها در اتاق هتل شگفتزده شده بودند.
thinness of the eggshells
نازک بودن پوستههای تخممرغ
(مقدار یا تعداد) کمبودن
The thinness of the audience doesn't do justice to the quality of the show.
کم بودن مخاطب به کیفیت نمایش لطمه نمیزند.
the thinness of the evidence
کم بودن شواهد
پایین بودن کیفیت
the thinness of the singer's voice
پایین بودن کیفیت صدای خواننده
the thinness of his résumé
پایین بودن کیفیت رزومهی او
رقیق بودن، رقیقی، آبکی بودن
the thinness of the sauce
رقیق بودن سس
the thinness of the paint
رقیق بودن رنگ
آبوهوا رقیق بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
The thinness of the air can make you feel breathless.
رقیق بودن هوا باعث میشود احساس تنگی نفس کنید.
the thinness of the atmosphere
رقیق بودن جو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thinness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thinness