با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Tenuity

    tɪˈnjuːɪti tɪˈnjuːɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    نازکی، باریکی، رقت، سادگی، لطافت، قلت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - the tenuity of my understanding
    - کمی قوه‌ی ادراک من
    - the tenuity of a hair
    - باریکی یک مو
    - the tenuity of the air in upper elevations
    - رقت هوا در ارتفاعات بالاتر
    - to speak with a tenuity of voice
    - با صدایی نارسا صحبت کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tenuity

    1. noun The quality of lacking intensity or substance; - Nathaniel Hawthorne
      Synonyms: feebleness, rarity, low density
    2. noun Relatively small dimension through an object as opposed to its length or width
      Synonyms: thinness, slenderness

    ارجاع به لغت tenuity

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tenuity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenuity

    لغات نزدیک tenuity

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی