آخرین به‌روزرسانی:

Tenure

ˈtenjər ˈtenjə / / -jʊə

گذشته‌ی ساده:

tenured

شکل سوم:

tenured

سوم‌شخص مفرد:

tenures

وجه وصفی حال:

tenuring

شکل جمع:

tenures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal C1

حق تصدی، تصرف، نگه‌داری، اشغال، اجاره‌داری، تصدی

Her tenure as CEO significantly transformed the company.

تصدی او به عنوان مدیر عامل، شرکت را به طور قابل توجهی متحول کرد.

During her tenure, the organization expanded its outreach programs.

در طول تصدی وی، این سازمان برنامه‌های توسعه‌ی خود را گسترش داد.

noun uncountable

حق تصدی در کاری به صورت دائمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The board reviewed his performance before granting tenure.

این هیئت مدیره، عملکرد او را قبل از اعطای تصدی بررسی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tenure

  1. noun time in position of responsibility
    Synonyms:
    term tenancy occupation possession holding ownership incumbency residence reign administration dynasty regime grip hold grasp security clutch occupancy proprietorship clinch clench clasp clamp

سوال‌های رایج tenure

گذشته‌ی ساده tenure چی میشه؟

گذشته‌ی ساده tenure در زبان انگلیسی tenured است.

شکل سوم tenure چی میشه؟

شکل سوم tenure در زبان انگلیسی tenured است.

شکل جمع tenure چی میشه؟

شکل جمع tenure در زبان انگلیسی tenures است.

وجه وصفی حال tenure چی میشه؟

وجه وصفی حال tenure در زبان انگلیسی tenuring است.

سوم‌شخص مفرد tenure چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد tenure در زبان انگلیسی tenures است.

ارجاع به لغت tenure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tenure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tenure

لغات نزدیک tenure

پیشنهاد بهبود معانی