شکل جمع:
administrationsمدیریت، اداره، سرپرستی، سازماندهی
Poor administration can lead to confusion and inefficiency.
مدیریت ضعیف میتواند منجر به سردرگمی و ناکارآمدی شود.
The administration of the program will be handled by an external agency.
سازماندهی برنامه توسط نهادی خارجی انجام خواهد شد.
مدیریت، هیئت مدیره، مسئولان اجرایی، دستاندرکاران، مدیران، کادر اداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
There is a clear disconnect between the administration and the employees.
بین هیئت مدیره و کارمندان فاصلهی آشکاری وجود دارد.
The company administration failed to address the workers' concerns.
مدیریت شرکت در رسیدگی به نگرانیهای کارگران ناکام ماند.
the university administration
مدیریت دانشگاه
حکومت، دولت، کابینه، دورهی حکومت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
His administration was corrupt.
حکومت او فاسد بود.
The Saed administration did not last long.
دولت ساعد چندان دوام نیاورد.
the Clinton administration
دولت کلینتون
تجویز، دادن، اعمال
The patient suffered complications following the administration of the medication.
بیمار پساز دریافت دارو دچار عوارض شد.
Errors in the administration of anesthesia can be dangerous.
خطا در اعمال بیهوشی میتواند خطرناک باشد.
انگلیسی بریتانیایی تحت مدیریت قرار گرفتن، اعمال مدیریت موقت کردن (برای جلوگیری از انحلال)
The airline went into administration after months of financial trouble.
این شرکت هواپیمایی پساز ماهها مشکلات مالی تحت مدیریت قرار گرفت.
Going into administration gave the company a chance to restructure its debts.
اعمال مدیریت موقت به شرکت فرصت بازسازی بدهیهایش را داد.
اجرا، پیادهسازی
Good governance requires both sound policymaking and effective administration.
حاکمیت خوب نیازمند سیاستگذاری صحیح و اجرای مؤثر است.
The civil service is responsible for the administration of laws passed by the legislature.
خدمات کشوری مسئول پیادهسازی قوانینی است که توسط قوهی مقننه تصویب شدهاند.
the administration of an oath
اجرای (مراسم) سوگند
administration of punishment
تنبیه کردن، اجرای تنبیه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «administration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/administration