با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Embassy

ˈembəsi ˈembəsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    embassies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
سیاست سفیر، ایلچی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The embassy issued a statement condemning the attack.
- سفیر با صدور بیانیه‌ای این حمله را محکوم کرد.
- The embassy hosted a cultural event to promote international understanding.
- سفیر میزبان یک رویداد فرهنگی برای ارتقای درک بین‌المللی بود.
noun countable
سیاست سفارت، سفارت‌خانه
- The Italian embassy is situated in a large garden.
- سفارتخانه‌ی ایتالیا در باغ بزرگی قرار دارد.
- We closed their embassy.
- ما سفارتخانه‌ی آن‌ها را بستیم.
- His embassy to the court of Mallekshah was not successful.
- سفارت او در دربار ملکشاه موفق نبود.
- He held the embassy in that country for over nine years.
- او بیش‌از نه سال در آن کشور سفارت‌خانه داشت.
noun countable
سیاست ماموریت (توسط سفیر در خارج‌ از کشور)
- Security at the embassy was tight due to recent threats.
- تدابیر امنیتی در ماموریت به‌دلیل تهدیدهای اخیر شدید بود.
- Security at the embassy is always tight due to the sensitive nature of the work.
- امنیت ماموریت به‌دلیل حساس بودن کار همیشه زیاد است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد embassy

  1. noun residence, offices of overseas representatives
    Synonyms: commission, committee, consular office, consulate, delegation, diplomatic office, legation, ministry, mission

ارجاع به لغت embassy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embassy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embassy

لغات نزدیک embassy

پیشنهاد بهبود معانی