فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Legislation

ˌledʒəˈsleɪʃn ˌledʒəˈsleɪʃn

شکل جمع:

legislations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2

وضع قانون، قانون‌گذاری، تدوین و تصویب قانون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

the legislation of good laws

تدوین قوانین خوب

the power of legislation resides in the parliament.

مجلس شورای ملی اختیار قانون‌گذاری را دارد.

noun uncountable

قانون مصوب، قانون (وضع شده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the new legislation is intended to fight addiction.

هدف قانون جدید مبارزه با اعتیاد است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legislation

  1. noun law of a government
    Synonyms:
    law act statute regulation ruling measure bill enactment prescription constitution charter codification lawmaking

لغات هم‌خانواده legislation

ارجاع به لغت legislation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legislation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/legislation

لغات نزدیک legislation

پیشنهاد بهبود معانی