Legislator

ˈledʒəsleɪt̬ər ˈledʒəsleɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
قانون‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legislator

  1. noun person in government who makes laws
    Synonyms: administrator, aldermember, assemblymember, council member, deputy, lawgiver, lawmaker, leader, member, member of Congress, parliamentarian, representative, senator

لغات هم‌خانواده legislator

ارجاع به لغت legislator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legislator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legislator

لغات نزدیک legislator

پیشنهاد بهبود معانی