Legislative

ˈledʒəslət̬ɪv ˈledʒəslətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more legislative
  • صفت عالی:

    most legislative

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
قانون‌گذار، مقننه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- legislative powers
- اختیارات قانون‌گذاری
- legislative assembly
- مجلس مقننه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legislative

  1. adjective lawmaking
    Synonyms: congressional, decreeing, enacting, jurisdictive, lawgiving, legislational, legislatorial, ordaining, parliamentarian, parliamentary, senatorial, statute-making, synodical

لغات هم‌خانواده legislative

ارجاع به لغت legislative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legislative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legislative

لغات نزدیک legislative

پیشنهاد بهبود معانی