Legislate

ˈledʒəsleɪt ˈledʒəsleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    legislated
  • شکل سوم:

    legislated
  • سوم‌شخص مفرد:

    legislates
  • وجه وصفی حال:

    legislating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive
قانون وضع کردن، وضع شدن (قانون)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The parliament legislates laws and the government executes them.
- مجلس قوانین را وضع می‌کند و دولت آن را اجرا می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legislate

  1. verb To put in force or cause to be by legal authority
    Synonyms: enact, constitute, pass, make, make laws, enforce laws, establish, promulgate

لغات هم‌خانواده legislate

ارجاع به لغت legislate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legislate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legislate

لغات نزدیک legislate

پیشنهاد بهبود معانی