آخرین به‌روزرسانی:

Legislate

ˈledʒəsleɪt ˈledʒəsleɪt

گذشته‌ی ساده:

legislated

شکل سوم:

legislated

سوم‌شخص مفرد:

legislates

وجه وصفی حال:

legislating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive

قانون وضع کردن، وضع شدن (قانون)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The parliament legislates laws and the government executes them.

مجلس قوانین را وضع می‌کند و دولت آن را اجرا می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legislate

  1. verb to put in force or cause to be by legal authority
    Synonyms:
    make laws pass enact enforce laws make establish constitute promulgate

لغات هم‌خانواده legislate

  • verb - transitive
    legislate

ارجاع به لغت legislate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legislate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/legislate

لغات نزدیک legislate

پیشنهاد بهبود معانی