گذشتهی ساده:
enactedشکل سوم:
enactedسومشخص مفرد:
enactsوجه وصفی حال:
enactingبهصورت قانون درآوردن، وضع کردن (قانون) تصویب کردن، نمایش دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The legislative branch enacts laws and the executive branch carries these laws out.
قوهی مقننه قانون وضع می کند و قوهی مجریه این قوانین را به اجرا درمیآورد.
The scene now being enacted in the courtroom.
صحنهای که اکنون در دادگاه در شرف اجرا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enact» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enact